چرا تئاتر باید تحریم شود؟!
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۰۲۲۲۳
محمدرضا مالکی که این روزها نمایش «لانگ شات» را روی صحنه میبرد، اجرای تئاتر در این شرایط را مانند مبارزه لشکری تکنفره میداند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر که دو سال پیش نمایش «لانگ شات» را اجرا و حالا آن را بازتولید کرده است، در گفتگو با ایسنا توضیحاتی درباره ویژگیهای این اثر نمایشی که درباره پشت صحنه سینما و هنروران آن است، ارایه میدهد و تاکید میکند که حالا بهترین دوره برای تمرین دموکراسی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او که به تازگی با بازی در دو سریال «پوست شیر» و «مترجم» در شبکه نمایش خانگی حضور داشته، معتقد است که بازی در این دو سریال، دنبالکنندگان (فالوورهای) صفحه شخصیاش را چند برابر کرده اما تاثیر چندانی بر افزایش تماشاگران تئاترش ندارد.
نمایش «لانگشات» درباره زندگی رضا مژده، یکی از هنروران سینماست که تصمیم دارد برای یک دفتر سینمایی که فراخوان بازیگری داده، ویدیویی بفرستد.
مالکی در آغاز درباره نشان دادن بخشی از بیرحمیهای فضای هنری در دل این نمایش توضیح داد: وجود بیرحمی در فضای کار، واقعیتی است که فقط هم مختص فضای هنری نیست. در تمام حرفهها، بیرحمیهایی هم وجود دارد ولی در فضای هنری این بیرحمیها بیشتر به چشم میآید زیرا جامعه هنری بیش از مشاغل دیگر رصد میشود و تمرکز جامعه بر این قشر بیشتر است.
این کارگردان که مدتها دغدغه پرداختن به دنیای هنروران سینما و مسائل پشت پرده این هنر را داشته است، اضافه کرد: به نوبه خودم دوست داشتم به طریقی تلخیها و مشکلات پشت صحنه سینما و هنروران آن را نشان دهم چون موضوعی است که شاید بسیاری از افراد به آن آگاه نباشند زیرا ما معمولا ویترینی زیبا از سینما میسازیم و اتفاقات پشت صحنه آن را نشان نمیدهیم. هرچند برای هنروران و در فضای پشت صحنه شیرینیهایی هم وجود دارد ولی میزان تلخیهای آن به مراتب بیشتر است.
مالکی با اشاره به اینکه به جز بازیگری، پشت صحنه سینما هم فعالیت داشته است، ادامه داد: همیشه به هنرورانی فکر میکنم که بعضی از آنان واقعا دغدغه مالی هم ندارند و همه عشقشان این است که دیده شوند. به همین دلیل این نمایش ادای دینی است به عاشقان سینما که البته کمی دامنه آن را گسترش دادهام و به جز هنروران به کسانی که نقشهای درجه سه و چهار را هم بازی میکنند، توجه داشتهام. شاید بعضی از آنان در قیاس با ستارگان سینما توانمندتر هم باشند ولی فرصتی برای بروز توانایی خود نداشتهاند. به همین دلیل کارکتر نمایش ما خطاب به دوست دوران کودکیاش که حالا کارگردان مشهوری شده میگوید: من بد نبودم، بلد نبودم!
او در پاسخ به این پرسش که در یک اثر هنری تا چه حد این امکان وجود دارد که بتوان مناسبات غیر حرفهای جاری در سینما را نشان داد، توضیح داد: امکان زیادی وجود دارد ولی شخصا معتقدم خارج از بحث سانسور، وقتی چیزی را پنهان میکنی و بخشی از آن را نشان میدهی، تماشاگر کنجکاو میشود و شروع به تفکر و کشف میکند. این کشف تماشاگر برایم بسیار جذاب است. به عنوان نمونه پخش تصاویری از فرو ریختن ساختمان پلاسکو در همین نمایش، واکنشهای متفاوتی را از سوی تماشاگران در بر دارد که همین موضوع برایم جالب توجه است. به همین دلیل در کار اشارههای بسیار ریزی داریم که خیلی پنهانی است و هر تماشاگری درک و دریافت خود را از آن دارد.
او با بیان اینکه تلاش کرده در نمایشش بین لحظات تلخ و شیرین کار تعادل برقرار کند، درباره تلخیهایی که در این نمایش مطرح شده، توضیح داد: زمانی از استاد شجریان پرسیدند چرا موسیقی سنتی ما این چنین غمگین است و ایشان پاسخ داد «لطفا تاریخ کشورمان را بخوانید!» که پاسخی است کاملا درست چراکه کشور ما چهارراه حوادث است و به هر حال، تاریخ و تجربههای اجتماعی ما بر هنرمان هم اثر میگذارد.
مالکی که این نمایش را در قالب تکگویی روی صحنه برده است، درباره دشواریهای کار در این شیوه نمایشی نیز گفت: اولین بار است که تکگویی (مونولوگ) کار کردهام. واقعا برایم ترسناک بود ولی این ریسک را انجام دادم. متن این نمایش را با همکاری جواد خورشا و برای خودم و با توجه به تواناییهای شخصیام نوشتهام چون همان گونه که گفتم، مساله هنروران، دغدغه شخصی خودم بود. البته اجرای تکگویی اَشکال گوناگونی دارد ولی در هر حال سخت است. من هم برای طرح دغدغههایم به این ایده رسیدم که شخصیت نمایش ما که هنروری است که میخواهد فیلمی برای یک دفتر سینمایی بفرستد و اتفاقا کارگردانی که فراخوان بازیگری داده، دوست دوران کودکی اوست که حالا کارگردان شناختهشدهای است.
او که در این نمایش ارجاعات متعددی به بخش مهمی از فیلمهای سینمایی دارد، در پاسخ به این نکته که نسل جدید ممکن است بخشی از این آثار را ندیده باشند و ارتباط آنان با کار چگونه خواهد بود، توضیح داد: بله این احتمال وجود دارد ولی در هر حال شما نمیتوانید همه طیفها را در نظر بگیرید. ایده این کار طوری نوشته شده که ارجاعات به فیلمهای سینمایی تنها در حد بازسازی آنها نباشد زیرا چنین چیزی هیچ جذابیتی ندارد و بیشتر به استنداپ کمدی تبدیل میشود. به همین دلیل با وصل کردن همه این ارجاعات سینمایی به زندگی کارکتر داستان، جذابیت کار بیشتر میشود. بدین ترتیب تمام فیلمهایی که به آن ارجاع داده میشود. این را هم بگویم که در کنار موضوع هنروران، علاقهمند بودم به نوعی فاجعه فرو ریختن ساختمان پلاسکو را هم یادآوری کنم که در بستر این نمایش، چنین کردم. به هر حال ممکن است نسل جدید بعضی از این فیلمها را ندیده باشد ولی شاید درباره آنها کنجکاو شود.
مالکی که در سریال «پوست شیر» در نقش «صمد» بازی کرده است، درباره تاثیر همزمانی اجرای نمایشش با اکران این مجموعه که مورد توجه تماشاگران قرار گرفته، گفت: پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست چون بعد از بازیام در دو سریال «پوست شیر» و «مترجم» ناگهان تعداد دنبالکنندههای صفحه شخصیام چند برابر شد ولی فکر میکنید چند درصد آنان به تماشای تئاترم بیایند. نهایتا به اندازه 5 تا 6 تماشاگر زیرا بعضی افراد فقط در فضای مجازی، دنبالکننده هستند و در فضای واقعی شاید چندان پیگیر کارهایِ آن فردِ بخصوص نباشند. پخش یک سریال پر مخاطب زمانی میتواند بر استقبال تماشاگران یک تئاتر تاثرگذار باشد که نقش اول یا ستاره آن کار، همزمان با پخش آن سریال، تئاتری هم روی صحنه داشته باشد چون تجربه نشان داده بخشی از تماشاگران برای دیدن این بازیگر میآیند و نه الزاما برای تماشای کار او. البته من چنین چیزی را دوست ندارم و دلم میخواهد تماشاگر برای دیدن کارم بیاید. تنها عاملی که میتواند تماشاگر را به سالن تئاتر بکشاند، خود مخاطب است که اگر کار را دوست داشته باشد، شاید حتی به صورت خودجوش برای آن تبلیغ هم بکند.
این کارگردان در ادامه درباره وضعیت تبلیغات نمایشش با ابراز تاسف از محدودیتهای فضای مجازی گفت: مشکلات بسیاری داریم زیرا بهترین فضای تبلیغ تئاتر، اینستاگرام است که حالا فیلتر شده و گاهی هیچ یک از فیلترشکنهایم کار نمیکند. به طوری که عکاس کار حتی نمیتواند دو نمونه از عکسهای نمایش را به من برساند. در این شرایط وضعیتمان مانند لشکری تکنفره است. یک کارگردان از یک سو باید حواسش به اعضای گروه باشد که انرژیشان افت نکند و از سوی دیگر به فکر تماشاگر است و اینکه در این شرایط اقتصادی چگونه میتواند از نمایشهای روی صحنه حمایت کند. به هر روی این نمایش هرچند بازتولید است، هزینههای بازتولید آن در قیاس با هزینه تولید اولیهاش که دو سال پیش روی صحنه رفت، افزایش چشمگیری داشته و همه اینها به دلیل افزایش نرخ تورم است.
مالکی درباره اجرای دوباره این نمایش در شرایط دشوار کنونی توضیح داد: دو سال پیش این نمایش را اجرا کردم و لذتش را هم بردم ولی در این چند وقت اخیر بارها تکرار کردهام که برای کار تئاتر، احساس ضرورت کردم. در تمام این سالها نه به جایی وصل بودهام و نه خوشایند کسی را گفتهام چون این کارها هیچ جاذبهای برایم ندارد ولی وقتی دیدم تئاتر دارد به دست افرادی نااهل میافتد، حس کردم که باید آمد و کار کرد. بعضی دوستان از لزوم تحریم میگویند ولی نمیفهمم در این شرایط که شبکه نمایش خانگی و سینما فعال و همه وجوه زندگی در جریان است، چرا فقط باید تئاتر را تحریم کنیم؟! اگر مساله سانسور است که همیشه بوده ولی هنرمند همیشه یک گام جلوتر از سانسور است. ضمن اینکه ذات تئاتر، نقد است و همیشه نیرویی هست که اتفاقا نقد را برنمیتابد. حالا ما میخواهیم چه کنیم، همین یک خانهمان را هم رها کنیم؟ بزرگان و پیشینیان ما در سختترین شرایط تئاتر را زنده نگه داشتهاند. فراموش نکنیم کشور ما به دلیل جغرافیای خاصش همیشه دچار مساله بوده ولی هنری مانند تئاتر در تمام مقاطع به زیست خود ادامه داده و بعد از این همه سال زحمت و ایستادگی که این هنر به ما رسیده، چگونه میتوانیم خودمان آن را تعطیل کنیم.
مالکی ادامه داد: شرایط ایدهآل هرگز ایجاد نمیشود و همیشه موانعی وجود دارد. با این حال هنر این نیست در مقاطعی که وضعیت به نسبت بهتر بوده، کار کنیم و در روزهای سخت، فضا را خالی کنیم چراکه برای کار کردن باید جنگید. البته جنگ نه به معنای اینکه یقه یکدیگر را بدریم بلکه به معنای اینکه با یکدیگر تعامل کنیم. زور ما نمیرسد که یکسری تغییرات اساسی را ایجاد کنیم ولی در تعامل با یکدیگر میتوانیم مطالبات خود را اعمال کنیم. با کنارهگیری همچنین سبب میشویم کسانی وارد گود شوند که شایستگی لازم را ندارند. اگر خودمان دو دستی تئاتر را به این افراد تقدیم کنیم، فردا چگونه میتوانیم دوباره آن را پس بگیریم؟!
او با اشاره به هزینههای بالای اجرای یک نمایش در شرایط فعلی افزود: ممکن است برخی فکر کنند چون کاری روی صحنه دارم و دنبال پول هستم، این سخنان را میگویم در حالیکه برای بازتولید این نمایش از جیب خودم هزینه کردهام بدون اینکه وضعیت فروش بلیت بخصوص با این محدودیتهای تبلیغاتی معلوم باشد. تنها عاملی که سبب شد در این وضعیت دشوار کار کنم، احساس نیاز بود. همچنانکه همیشه گفتهام کار تئاتر مانند شهادت است، باید مجنون باشی!
مالکی با ابزار تاسف از بعضی پیشداوریها افزود: گاهی دیگران ما را بر اساس تیتر گفتوگوهایمان داوری میکنند بدون اینکه متن کامل حرفها را خوانده باشند. در حال حاضر بعضی همکاران، به تحریم معتقدند و برخی دیگر نه. ما میتوانیم پیشنهادهای یکدیگر را بشنویم و آن را بپذیریم یا نپذیریم. اگر خواهان دموکراسی هستیم، این یکی از راههایی است که میتوان دموکراسی را تمرین کرد. خوب نیست به اسم مبارزه با دیکتاتورِ درون که حالا خیلی هم مُد و مرسوم شده، به یکدیگر بتازیم. اگر خواهان تغییری در وضعیتمان هستیم، باید راههایی منطقی را بیابیم که با کمترین آسیب و هزینه، همراه باشد.
به گزارش ایسنا، نمایش «لانگ شات» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مالکی و بازنویسی متن جواد خورشا از بیست و هفتم فروردین در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر اجرای خود را آغاز کرده و هر روز ساعت ۲۰ به صحنه میرود. در این مونولوگ نمایشی محمدرضا مالکی ایفای نقش میکند.
عکسهایی که همراه این گفتگو منتشر شده، از پرتو جغتایی است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: اجرای نمایش لانگ شات محمدرضا مالکی دفاع مقدس سالگرد رادیو روز ملی رادیو میراث ناملموس عباس براتی پور میراث فرهنگی شهید هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن دفاع مقدس سالگرد رادیو روز ملی رادیو میراث ناملموس وجود دارد ولی همین دلیل پشت صحنه روی صحنه فیلم ها بی رحمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۰۲۲۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«شهر آفتاب مهتاب» اتفاقی آوانگارد در تئاتر دهه ۴۰
به گزارش خبرگزاری مهر، نهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» به نویسندگی علی حاتمی و کارگردانی عباس جوانمرد (محصول ۱۳۴۵) اختصاص داشت.
پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و سیدمحسن حسنزاده (منتقد تئاتر) برگزار شد.
عباس غفاری در این برنامه گفت: این نمایش جز اولین تجربیات علی حاتمی در ادبیات فارسی و شعر کهن است. او در ادامه نیز در آثار دیگر چنین تلاشی را پی میگیرد و آثار مهمی را خلق میکند. «شهر آفتاب مهتاب» از جمله آثاری است که فقط برای ضبط تلویزیونی آماده شده و روی صحنه نرفته است.
سیدمحسن حسنزاده در ادامه این برنامه گفت: اگر بخواهیم درباره این نمایش صحبت کنیم باید در ۲ سطر بگویم که این اثر اتفاق بزرگ و سترگی در تاریخ نمایش ما است. زیرا پیشنهاد جدیدی در متن و کار گروهی در آن اتفاق میافتاد. البته اگر بخواهیم تنها با دیدن این نمایش، گروه هنر ملی را قضاوت کنیم، کم لطفی کردهایم. زیرا این اثر تنها یکی از تجربیات گروه هنر ملی و از پیشنهادات آقای جوانمرد در آن زمان بوده است. در حقیقت پیشینه تشکیل گروه هنر ملی که به میانه دهه سی بر میگردد، اهمیت بیشتری دارد. زیرا اگر به این اتفاق از منظر تاریخی نگاه کنیم، باید بگوییم آنها در آن زمان پیشنهاد جدید، بدیع و حتی آوانگاردی را اراdه کردهاند و از همین رو باید مورد توجه قرار گیرند.
وی افزود: لازم است بگویم که شرایط هنرهای نمایشی ما تا پیش از سال ۳۲، خیلی نمود و گستردگی نداشته است. به هر حال همه این شکل از فعالیتها در خیابان لالهزار و در تئاتر فردوسی، تئاتر دهقان و تماشاخانههای کوچکی چون تئاتر نصر با متون غربی و ترجمه شدهای که معمولا خود مرحوم نوشین (به عنوان چهره شاخص آن عصر که تئاتر فردوسی را پایهگذاری میکند)، آنها را آماده میکرده، جریان داشته است. بنابراین تمام آنچه که از آن زمان به ما ارث رسیده است، متون غربی ترجمه شدهای است که پیشنهاد اجرایی به آن صورت نداشته است. شاید بتوان گفت که متون ادبی هستند که انگار برای اجرا رفتن ترجمه نشدهاند. آقای جوانمرد در مصاحبهای میگوید: «نوشین خودش واژهها را کمی صیقل میداد و باتوجه به تجربه و آگاهی که داشت آماده میکرد که در زبان بازیگر بگردد تا بتواند واژگان را به صورتی ادا کند که آن طمطراق و عصا قورت دادهگی که آن زمان روی صحنه در بازی بازیگران نمود داشته، کمتر شود. البته او نیز به اینکه متون غربی مرجع اصلی فعالیت هنرهای نمایشی ماست، اعتقاد داشته است.» با این همه این اتفاق تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ادامه پیدا میکند.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: بعد از کودتای ۲۸ مرداد با آتش کشیدن تئاتر سعدی و تعطیلی کلی هنرهای نمایشی در آن مقطع زمانی، جمع کوچکی به صورت اتفاقی در منزل شاهین سرکیسیان جمع میشوند. اکثر این افراد در آن زمان هنرجویان هنرستان هنرپیشگی بودند که از بد اتفاق به کودتای ۲۸ مرداد برخورد کرده و تمام آموختههای آنها بیثمر و بینتیجه مانده بود. در حالی که عطش کار کردن و تجربه کردن را داشتند. عباس جوانمرد، علی نصیریان، فهیمه راستکار، جمشید لایق، اسماعیل داورفر، خجسته کیا تعدادی از افراد حاضر در آن جمع بودند. وقتی امروز ما به تجربیات و اتفاقاتی که در آن منزل از سر گذرانده میشود، نگاه میکنیم، میتوانیم بگوییم که آنجا یکی از جایگاهها و پایگاههایی است که بسیار در تاریخ هنرهای نمایشی ما اثرگذار است. زیرا از دل آن پیشنهادهایی بیرون آمده و اجرایی میشود که بعدها مشخصا میتواند اثرگذار باشد و جریانی را در هنر تئاتر ایجاد کند.
حسنزاده در ادامه گفت: آنچه که از عباس جوانمرد نقل میشود و ما به استناد آن میتوانیم به واژگانی چون تئاتر مردمی و ملی برسیم؛ سالهاست بر سر زبانها بوده و از سوی دولتهای مختلف با آن بازی میشود تا به تعریفی برسند ولی اساسا شاید رسیدن به یک تعریف بزرگترین اشتباهی است که در این زمینه در حال رخ دادن است. در واقع این واژگان ماحصل تلاشی است که در این چند سال در منزل شاهین سرکیسیان اتفاق میافتد. البته شاهین سرکیسیان هم بسیار به متون غربی اعتقاد داشته است و از همین رو شروع به کار کردن این متون میکند اما آنها جایی برای اراdه آنچه که تجربه کردهاندT ندارند. بنابراین همان منزل کوچکی را که در خیابان رشت با مادر خود زندگی میکند، تبدیل به محفل تمرین، گعده و گفتوگو و صحبت میکند. اما این تجربیات بینتیجه بوده و به صحنه ختم نمیشود.
وی ادامه داد: عباس جوانمرد، به این پیشنهاد فکر کرده و به سراغ یکی از متون هدایت میرود و متن داستان «درد و دلهای آ میز یدالله» را تبدیل به نمایشنامه «محلل» کرده و آن را با علی نصیریان شروع به تمرین میکنند. در حقیقت در آنجا این تلنگر که ما در متن نمایشی به زبان جدیدی برسیم که بتواند با گستره بیشتری از مردم عادی ارتباط برقرار کند، زده میشود. بنابراین تلاش برای رسیدن به این زبان در مقابل زبان ترجمهای که در آن زمان وجود داشته، نقطهای میشود که تحول اولیه را ایجاد میکند.
وی افزود: عباس جوانمرد میگوید که برای رسیدن به این زبان و در حین تمرینها، با علی نصیریان به مناطق جنوب شهر میرفتند تا ببینند که مردم عادی چطور صحبت میکنند و متوجه شوند که چطور میشود آنها را به کلام نمایشی یا دیالوگ درآورد. در نهایت فرجام این اتفاق تبدیل به اجرایی میشود که به دعوت مرحوم خانلری در دانشگاه تهران روی صحنه میآید. جوانمرد میگوید وقتی اجرا تمام شد، کل سالن فردوسی دانشگاه تهران در حیرت فرو رفته بود. چون آن مراسم مربوط به بزرگداشت صادق هدایت بود و قسمتی از آن به اجرای متن «محلل» اختصاص داشت. جوانمرد میگوید بعد از این سکوت، وقتی نور روی ما آمد، تماشاگران بدون درنگ ایستادند و شروع به تشویق ما کردند. حتی آقای سرکیسیان هم بعد از دیدن این تشویق باور کرد که ما میتوانیم به سراغ زبان و کاراکترهای دیگری در متون نمایشی خود برویم.
این منتقد تئاتر در پایان صحبتهایش بیان کرد: آنها در موقعیتی این کار را انجام میدهند که هیچ پیشنهاد جدید و زبان متفاوتی غیر از آن زبان ترجمهای روی صحنه نرفته بوده است. به این ترتیب روشنفکران آن زمان ناگهان با شکل تازهای از اجرا و زبان مواجه میشوند. در واقع این نقطه شروعی بوده است که علی نصیریان و عباس جوانمرد تصمیم میگیرند تا فاز خود را از گروهی که سرکیسیان دور خود جمع کرده بود، جدا کنند و روی نمایشهایی کار کنند که قرار است تصویری از جامعه و مردمان خودشان ارایه دهد. این جسارت در آن مقطع زمانی به قدری اهمیت داشته است که باید بگویم شاید همین اتفاق سبب شده تا ما به مرور زمان با نمایشنامهنویسان و گروههایی مواجه شویم که از دل این تجربه اعتقاد پیدا کردند که میشود اتفاق دیگری را رقم زد.
کد خبر 6095470